سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه در نیمه شعبان

شاعر : محمد حسین رحیمیان
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : مربع ترکیب

من همان چـشـم امـیـد امـت پـیـغـمـبرم            مهدی صاحب زمانم، بی‌کسان را یاورم

وارث بر حـق تـیـغ ذوالـفـقـار حـیـدرم            آمدم دنــیــا بـــرای انــتـــقـــام مـــادرم


اهل عالم الگوی من هست زهرا مادرم

وارث خـون حـسـین و داغ‌های کـوثرم

می‌شود این عالم از دلدادگی سرشار باز            می‌شود بخت همه بیچـارگان بـیدار باز

می‌شود در خانه‌ها عشق و صفا بسیار باز            می‌شود تکرار، عـدل حـیدر کـرار باز

بدترین‌ها دور گردد، بهترین دوران رسد

من به دنیا آمدم تا حق به حق‌داران رسد

آمدم تا کـشتی دین، روی بر ساحل کند            حق رسیده تا که باطل را به زیر گِل کند

باز محشر در جهـان نام ابوفـاضل کند            انقلاب کـربـلا را کـار من کـامـل کـنـد

شاهکاری می‌کنم چون خیبر و بدر و حنین

من به دنیا پا نهـادم، یا لـثارات الحسین

وعـده‌ام با مجـتـبـایی‌های امت در بقـیع            هر دوشنبه می‌شود معنا قیامت در بقیع

شیعه گریه می‌کند یک روز، راحت در بقیع            روضه می‌گردد به پا، ساعت به ساعت در بقیع

کـن مهـیای ظـهـورم آسـتـانت را بـقـیع

می‌کَـنَـم شـرِ تـمام دشـمـنـانت را بـقـیع

من قـرار بی‌قـراران، من امـید نا امـیـد            قبل خلقت داده حق، روز ظهورم را نوید

اولیا که جای خود، در انبـیا دارم مرید            حضرت صادق ز جا برخاست تا نامم شنید

ای مسلمانان! همه اسلام یاری من است

بهترین طاعت همان چشم انتظاری من است

تشنگان من آبم و هر چه به غیر از من سراب            آی سائل از کسی جز من نمی‌گیری جواب

هست آمیـنم کـلـید هر دعـای مستجـاب            رو مزن بر هر سیه‌رو، شب ندارد آفتاب

نیست حرف از آشنایی تا که من در غربتم

روز دنیا را سیه کرده است شام غـیبتم

آی مردم نیمه شعبان‌های سابق پس چه شد            ندبه‌ها و جمعه‌های غرق هق‌هق پس چه شد

در غم معشوق، بی‌تابی عاشق پس چه شد            صبح‌ها و چله‌ها و عهد صادق پس چه شد

جان فـداها یـادتـان رفته چرا جانـانـتان

بوی هرچه غیر یوسف می‌دهد کنعانتان

الامان از بی‌وفـایی، وای بر بی‌عـارها            چون حسن از دوست و دشمن کشم آزارها

آه افـتـاده عـقـب امـر ظـهــورم بـارهـا            رسم یاری این نبود ای یارها، ای یارها

در نـیـاید از فـراق من چرا فـریـادتـان

غافلید از من که هستم لحظه لحظه یادتان

خوش به حال آنکه دردش چشم خونبار من است            شعبه‌ای از کربلا در قلب انصار من است

در زمین هرجا حسینیه است، دربار من است            هر که کارش گریه بر زینب بُود یار من است

چشـم امّـیـد قـیـام زیـنـب کـبـری مـنــم

مقصـد پـایـانـی کـشـتـی عـاشـورا مـنم

اهل عالم عمه ما غم فراوان دیده است            اهل عالم عمه ما داغ طفلان دیده است

اهل عالم عمه ما شام ویران دیده است            اهل عالم عمه‌ ما چوب و دندان دیده است

اهل عـالم عـمه ما دل پـریشان گشت آه

اهل عـالم عمه ما سنگ باران گشت آه

نقد و بررسی

ابیات زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی و عدم توجه به توصیه های علما و مراجع در مصرع دوم ابیات؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.



اهل عالم الگوی من هست زهرا مادرم            از فــلانـی و فـلانـی آبـروهـا مـی‌بــرم



ای مسلمانان! همه اسلام یاری من است            زاهدان! طاعت فقط چشم انتظاری من است